جشن آذرگان

Azargan

 

برگرفته از سايت انجمن زرتشتيان تهران

به‌مناسبت ماه ‌آذر  بيت‌هايي را از ميان سروده‌هاي چكامه سرايان(شاعران) برگزيده‌ايم كه در باره آتش است. و مي‌دانيم كه يكي از ويژگي‌هاي اين ماه گراميداشت آتش اهورايي است كه همواره در سرزمين  مهد اشو زرتشت فروزان بوده است و اميد كه هماره چنين باشد.

مسعود سعد سلمان:

ای ماه، رسید ماه آذر                                برخیز و بده می چو آذر                     

آذر بفروز و خانه خوش کن                       زآذر صنما به ماه آذر           

مولانا:
آتش عشق است کاندر نی فتاد                          جوشش عشق است کاندر می فتاد
آتش است این بانگ نای و نیست باد                  هر که این آتش ندارد نیست باد

مهربان خانی نرسی آبادی:

آن  آتشی که  مظهر نور خدا  بود                     گر بر فروخت ملت ایران بجا بود          

فردوسي توسي:

نيا را همي‌بود آيين و كيش                             پرستيدن ايزدي بود بيش      

بدان گه بدي آتش خوبرنگ                           چو مر تازيان راست محراب سنگ     

حافظ شيرازي:

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد                    عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

توران شهریاری:

این آتش گرم و روشن و پاک                         وین  بال گشوده  سوی افلاک

گه اوج گرفت و گاه  بنشست                          بنشست ولی نرفت  از دست

ادیب برومند:

از آن رو  آتش افشانیم در دشت                       که از  اندیشه  روشن نشانی ست

 عبدالحسین سپنتا :

شراری که ایران از آن روشن است                    همان روشنی بخش جان و تن است

به  تو  گوید این آتش  دل فروز                       بسی داستان ها به صد ساز و سوز

 

 

آتشكده آذر فرنبغ- فيروز آباد ، فارس

اين آتشكده در زمان اردشير بابكان بنا شده و بعد از حمله تازيان آتش آن به عقداى يزد متقل شده  و تا 700 سال در آنجا از آن نگهدارى ميشد . پس از آن به اردكان يزد جا به جا ميشود تا در سال 1318 خورشيدى به آتشكده شهر يزد برده ميشود كه هنوز نيز كماكان در آن محل افروخته ميباشد 

عكس: حسين كريم زاده 

 

....نماز به تو اي آتش - اي بزرگترين آفريده اهورا مزدا و سزاوار ستايش - 

افروخته باش در  اين خانه - پيوسته ....

Azargan-Poem.jpg (153984 bytes)

شعري از گودرز ماوندادي

آذر روز از ماه آذر

 سوم آذرماه ايراني 

 از: www.chn.ir

 

آذرگان،

جشن احترام به آتش، آفريده هفتم اهورامزدا


ميراث خبر، گروه فرهنگ، آرزو رسولي _ ماه نهم سال و روز نهم ماه ايرانيان به نام آذر و به معني «آتش» ناميده مي شود. پاسباني اين ماه و اين روز به ايزد آذر واگذار شده است. روز آذر از ماه آذر به دليل هم زمان شدن روز و ماه جشني در ايران برگزار مي شد موسوم به «آذرگان» يا «آذرجشن». به روايت ابوريحان بيروني، در اين روز مردم به زيارت آتشكده ها مي رفتند.
امروزه اين جشن هنوز هم در ميان زردشتيان در روز نهم آذر تقويم زردشتي كه برابر با سوم آذر تقويم رسمي كشور است، برگزار مي شود و البته به جشن مختصري همراه با اوستاخواني به ويژه خواندن «آتش نيايش» محدود شده است. امسال به دليل تغييراتي در هيات رييسه انجمن زردشتيان و جا به جايي هايي كه در حال انجام گرفتن است و نيز به دليل درگذشت شادروان موبد موبدان جهانگير اوشيدري اين جشن برگزار نمي شود.
«آتش نيايش»، نماز مخصوص آتش، بخشي است از يسناي 62، بند 9 كه با اين كلمات آغاز مي شود: «نماز به تو اي آتش، اي بزرگ ترين آفريده اهورامزدا و سزاوار ستايش.»‌
وجود نيايشي براي آتش اهميت اين عنصر را نزد ايرانيان آشكار مي سازد. ايرانيان شاخه اي از هند و اروپايياني كه قرن ها پيش از ميلاد، از سرزمين هاي سرد شمالي در جستجوي يافتن سرزمين هاي گرم، سرانجام در اين سرزميني كه بعدها «ايران» خوانده شد، سكني يافتند، ارزش گرما و نور و آتش را بسيار بيشتر از ديگر مردمان درك مي كردند. آتش براي آنان نشان هر نوري است، نور خورشيد و ماه (آتش آسماني) يا شعله آتش سوزان و امروزه نور چراغ فروزان.
اهميت اين عنصر آن چنان بوده است كه در اساطير ايران، ايزدي براي آن در نظر گرفته اند. آذر / آتش / آتُر / آتَر ايزدي است كه او را پسر اورمزد به شمار آورده اند و آتش روشن نشانه مرئي حضور اورمزد است. تقدس و گرامي بودن آتش ريشه كهن دارد. كليه اقوام روي زمين به شكل و عنواني آتش را ستوده و گرامي داشته اند. پيشرفت هاي بشري نيز مرهون اين عنصر است كه موجد و مولد و محرك بخار و الكتريسيته و گاز و كشتي و راه آهن و كارخانه و كليه صنايع بوده و هست. امروز در روي زمين ملتي كه مواد سوختني چون نفت و زغال سنگ در خاك او فراوان باشد، ثروتمند و مورد توجه همه دنياست. آتش ظلمت شب را بر مي چيند، در سرماي سخت، گرماي رهايي بخش خود را نثار آدميان مي كند. كانون خانواده را گرمي مي بخشد و پخت غذا را تامين مي كند. ايرانيان جشن هاي متعددي در گرامي‌داشت آتش داشته اند كه مهم ترين و باشكوه ترين آنها جشن سده (دهم بهمن) است. «آذرگان» دومين آذر جشني است كه در روايات ذكر مي شود و طبق روايت بيروني در اواخر زمستان برگزار مي شده است. آذر جشن اولي مصادف با چهارم شهريور به نام شهريورگان در اوايل زمستان بوده است. ظاهرا از زماني كه روايت بيروني را شامل مي شده تا امروز يك جا به جايي تقويمي رخ داده است. چون امروزه آذرگان در فصل پاييز و تقريبا اوايل فصل سرما واقع شده است. بيروني در مورد اين جشن مي نويسد: «رسم است كه در اين روز خود را با آتش گرم كنند، زيرا اين ماه آخرين ماه زمستان است و سرما در پايان فصل سخت تر و حادتر مي شود. اين جشن آتش است و به نام فرشته موكل بر همه آتش ها چنين خوانده شده است و زردشت فرمان داده است كه در اين روز به آتشكده ها بروند و در آن جا قرباني ها كنند و در كارهاي جهان به مشورت بپردازند.»‌
البته منظور از قرباني مراسم يزش زردشتيان است چون مي دانيم كه زردشت با قرباني خونين مخالف بود.
قرينه هندي ايزد آتش، اَگني است كه در اسطوره هاي هندي رابط ميان خدا و آدميان است. در ميان روميان و يونانيان هم آتش مقدس بوده است. هستيا Hestia خداي آتش يونان و وستا Vesta خداي آتش روميان بود. وستا معبدي داشت كه دوشيزگان خدمتگزار آن بايد در پاكدامني به سر مي بردند و نمي گذاشتند آتش مقدس كه پشتيبان دولت روم تصور مي شد، خاموش شود.
در برگزاري آيين هاي زردشتي آتش مركزيت دارد. در اين دين، سه گروه آتش مقدس آييني وجود دارد به نام هاي آتش بهرام، آتش آدِران و آتش دادگاه . آتش بهرام قداست خاصي دارد؛ براي اين كه با تشريفاتي طولاني آماده مي شود. شانزده آتش را از منابع مختلف جمع آوري مي كنند و آنگاه 1128 بار آن را تطهير مي كنند، يعني هيزم را روي آتش مي گيرند؛ وقتي با گرماي آتش، اين هيزم شعله ور شد، يك مرحله تطهير انجام گرفته است. اين جريان يك سال به درازا مي كشد. تعداد آتش هاي بهرام محدود است و به مراقبت خاص نياز دارد. آتش آدران از چهار نوع آتش تهيه مي شود و اين آتش را هم با آن كه اهميت كمتري از آتش بهرام دارد، روحانيان پاسداري مي كنند. اما از آتش دادگاه حتي يك غير روحاني نيز مي تواند نگهداري كند.
علاوه بر آتش هاي آييني، تقسيم بندي ديگري از آتش در اوستا آمده است. بنابر يسناي 17، بند 11، در جهان پنج گونه آتش مينوي هست:
1 . آتش برزيسوه (Barzisavah) كه در برابر اورمزد مي سوزد.
2 . آتش وهوفريانه (Vohufrayana) كه در تن مردمان و جانوران جاي دارد (به عبارتي: غريزه)
3 . آتش اوروازيشته (Urvazishta) كه در گياهان است.
4 . آتش وازيشته (Vazishta) كه در ابرهاست (به عبارتي: آذرخش). در اسطوره تيشتر، ايزد باران، او به هنگام نبرد با ديواپوش (ديو خشكسالي)، گرز خود را بر همين آتش مي كوبد و از شراره اين آتش است كه ديو سپنجروش Spanjarush، همكار ديواپوش، از وحشت خروشي بر مي آورد و هلاك مي شود (نماد رعد و برق پيش از باران تند).
5 . آتش سپنيشته (Spanishta) كه در كانون هاي خانوادگي جاي دارد.
به جز اين دو گونه تقسيم بندي، سه آتش يا آتشكده بزرگ اساطيري نيز وجود داشته كه عبارت بودند از: آذر فَرَنْبَغ (آتش موبدان)، آذر گُشْنَسْبْ (آتش ارتشتاران) و آذر بُرزين مهر (آتش كشاورزان). اين سه آتشكده را سه قهرمان زميني، به ترتيب جمشيد در فارس، كيخسرو در آذربايجان و كي گشتاسب در خراسان تاسيس كردند. در دوره ساساني آتشكده هايي با اين نام ها وجود داشته است كه در روايت ها اصل آنها را از اين آتش هاي اساطيري دانسته اند. براي شخصيت مينوي آتش در اوستا اسطوره هايي نقل شده است كه زيباترين آن، داستان ستيز اين ايزد با ضحاك (اژي دهاك) سه سر، شش چشم و سه پوزه بد آيين است بر سر فرّه ايزدي. هنگامي كه جمشيد، پادشاه آرماني اساطيري ايران مرتكب گناه شده و غرور بر او چيره مي شود، فرّه ايزدي (نيروي آسماني كه در وجود او به وديعه نهاده شده بود) از او مي گريزد. اين فرّه در سه نوبت و در سه بخش به شكل مرغي به پرواز در مي آيد. بخش اول را مهر دريافت مي كند كه بر همه سرزمين هاي اهورايي سلطه مي يابد. دومين بخش نصيب فريدون مي شود كه بر اژي دهاك پيروز مي شود. سومين بخش را گرشاسب دلاور كه اژدهاي شاخدار و زيان بخشان ديگر را نابود مي كند، نصيب مي برد. پيش از آن كه فريدون بر فرّه دست يابد، اژي دهاك (ضحاك) ويران‌گر براي دستيابي به فره ايزدي مي تازد و آتش سعي در نجات آن دارد. ستيزي ميان اين دو در مي گيرد و همچون دو پهلوان به رجزخواني با يكديگر مي پردازند. اژي دهاك تهديد مي كند كه هرگز نخواهد گذاشت آتش روي زمين بدرخشد و آتش تهديد مي كند كه اگر اژي دهاك بر فره دست يابد چنان بر پشت و دهان او آتش خواهد افروخت كه تاب راه رفتن نداشته باشد و آنچنان اژي دهاك را وحشت زده مي كند كه او دست پس مي كشد. به اين ترتيب، فرّه نجات مي يابد و به درياي فراخكرد (درياي بي انتهاي كيهاني در اساطير ايران كه در كنار البرز است و يك سوم زمين را در بر مي گيرد) مي رود. تا سرانجام فريدون بر آن دست مي يابد.
هنگامي كه زردشت مي خواهد گشتاسب را به دين خود فراخواند، با بيست و يك نسك اوستا و سَرو هميشه سبز و آتش هميشه روشن به دربار گشتاسب مي رود و معجزات خود را به او عرضه مي كند. سرانجام براي ثبات بخشيدن به ايمان گشتاسب كه هنوز ترديدي در خاطرش هست، بهمن و ارديبهشت امشاسپند و ايزد آتش خود را به او مي نمايند و ترديد را از انديشه او مي زدايند.
به اين ترتيب، ايزد آتش در اشاعه دين زردشت نيز نقش مهمي داشته است. در اساطير ايران، خداوند در شش نوبت پيش نمونه هاي شش پديده اصلي آفرينش را مي آفريند كه عبارتند از:‌ آسمان، آب، زمين، گياه، جانور و انسان. اما اين اعتقاد نيز وجود داشته كه آفريده هفتمي هم هست و آن «آتش» است. هر چند وجود آتش پيدا و محسوس است اما چون «در همه چيز پراكنده است» (گزيده هاي زادسپرم)، بنابراين در شش آفرينش ديگر نيز ساري و جاري است. نه تنها تخم و بذر همه جانداران (گياهان و حيوانات) از آتش اشتقاق يافته بلكه آتش در رگ و ريشه زمين نيز وجود دارد. اگر ريشه گياهان در زمستان از سرما خشك نمي شود و آب چشمه ها در زمستان گرم است به اين سبب است. آتش در آسمان نيز هست. زيرا برقي كه مي زند آتش است. خود خورشيد طبيعتي آتشين دارد كه مي تواند گرما و نور بدهد. اين آتش فروزان از روشنايي بي كرانه كه جايگاه اهورامزداست و در بالا لبه آسمان قرار دارد، مي آيد (بند هشن).
در دعاي «آتش نيايش»، آتش را باشنده خانه مردمان (نمانا ناهو مَشيا كَنام) مي دانند. به آن آتش بايستي «هيزمي كه هست خشك و در روشنايي نگريسته شده» و بوي شايسته (بويده) و خوراك شايسته (فِتوَه) رساند.
«آتش چشم دوخته است به دست هاي همه گذركنندگان. چه چيز مي آورد دوست براي دوست؟ دوست گذر كننده براي دوست يكجانشين. كاش دوست براي دوست بياورد هيزم از راه اَشويي بريده شده، يا بَرسَم از راه اَشويي گسترده شده يا چوب انار از براي او. پس آفرين كند آتش اهورامزدا داده» (آتش نيايش، بند 14).
اتاقي كه آتش مقدس در آن مي سوزد، چهارگوش است و به سه طرف (غرب، شمال و شرق) پنجره دارد تا غير روحانيان بتوانند آيين نيايش را دنبال كنند و پرستش خودشان را به جا آورند. مردم از ورودي غربي وارد مي شوند. (ردّ پاي بناي آتشكده ها را در معماري ايران پس از اسلام در ساختمان بسياري از مسجدها مي توانيم ببينيم، از اين جمله است مسجد جامع فَهرَج يزد).
در وسط آتشكده، روي يك ميز سنگي، ظرفي فلزي وجود دارد كه آتش در آن نگهداري مي شود (آتشگاه) و همچون شاهي مورد احترام قرار مي گيرد.
همچون ساير عناصر آفريده خداوند (آب و باد و خاك)، آتش نيز بايد به دور از ناپاكي ها باشد. از اين رو، زردشتيان هيچ گاه آتش را به كثافات نمي آلايند. جسد و لاشه را در آتش نمي سوزاند و حتي مراقبند كه بخار دهان و نفس به آتش نرسد. به همين جهت سيگار و قليان كشيدن نزد زردشتيان نارواست.
از اين گذشته، در نمازهاي پنج گانه كه زردشتيان هر روزه به جا مي آورند، قبله آنان روشنايي و نور است به هر شكلي كه تجلي نمايد.
احترام گذاشتن به آتش و رو به سوي نور نماز خواندن باعث شده عده اي كه از فلسفه اين دين اطلاع نداشتند، زردشتيان را «آتش پرست» بخوانند. خود كلمه «آتش پرست» يعني «كسي كه از آتش پرستاري و نگهداري مي كند» و اصلا در مفهوم جايگزين كردن آتش با خداي يكتا نيست اما به غلط چنين مفهومي از آن استنباط شده است. حال آن كه مي دانيم خداي يگانه در نزد زردشتيان با نام «اهورامزدا» خوانده مي شود و اگر آنان تجلي خداوند را در نور مي دانند، مشابه اين امر را در اديان ديگر نيز مي يابيم. در قرآن مجيد، سوره نور، آيه 35 آمده است:‌ «اللّهُ نور السموات و الارض» (خداوند نور آسمان ها و زمين است). در انجيل، رساله اول يوحنا، باب اول، آيه 5 مي خوانيم: «اين پيغامي است كه ما از او شنيده و اينك به شما بازگو مي كنيم كه خداوند نور محض است و ظلمت و تيرگي در او به كلي وجود ندارد.»‌در تورات، سفر ‌خروج، باب سوم، آيه هاي 1 _ 5 مي نويسد: «اما موسي گله پدر زن خود، يَترون (Yatrun)، كاهن مديان (Median) را شباني مي كرد و گله را بدان طرف صحرا راند و به حوريب (Hoorib) كه جبل الله باشد، آمد. فرشته خدا در شعله آتش از ميان بوته اي ظاهر شد و چون او نگريست اينك آن بوته به آتش مشتعل است اما سوخته نمي شود و موسي گفت اكنون بدان طرف شوم و اين امر غريب را ببينم كه بوته چرا سوخته نمي شود. چون خداوند ديد كه براي ديدن مايل بدان سو مي شود، از ميان بوته ندا در داد و گفت:‌ «اي موسي اي موسي. گفت: لبيك. گفت: بدينجا نزديك مشو و نعلين خود را از پاهايت بيرون كن زيرا مكاني كه در آن ايستاده اي زمين مقدس است و من خداي تو هستم.»‌همين موضوع در قرآن، سوره طه، آيات 10 _ 13 نيز آمده است. در آيات 11 و 12 اين سوره مي خوانيم: «چون موسي به آن آتش نزديك شد، ندا شد كه اي موسي، من پروردگار توام، تو نعلين از خود به دور كن كه اكنون در وادي مقدس قدم نهادي.»
زردشت نيز در يسنا، كرده 32، بند 2 مي گويد: «به آنان اهورامزدا، پروردگاري كه با پاك منشي پيوسته و با نور يكسان است، با خشترا (شهرياري) پاسخ دهد.» ‌
از تمام اين آيات آسماني چنين بر مي آيد كه كليه پيامبران بزرگ خداوند يكتا را نورالانوار و فروغ بي پايان يا شعله فروزان مي دانند.
در تمام اديان نيز براي پرستش خداي يكتا قبله معين شده است تا تمام پيروان مذهب كه در محلي اجتماع كرده‌اند، يكنواخت به يك سو رو كنند و يكدل و يك زبان به پرستش بپردازند و با تمركز به سويي معين بر خيالات نفساني و تمايلات شيطاني خود غلبه كنند و به اين ترتيب، راز و نياز خود را به خالق كل بهتر برسانند. قبله مسلمانان كعبه است. ساختمان كليساي مسيحيان طوري است كه محراب آن هميشه رو به مغرب است و در نتيجه مسيحيان هنگام نماز رو به سوي مشرق مي كنند. يهوديان هنگام نماز رو به سوي بيت المقدس دارند. قبله زردشتيان هم نور است.
پروفسور طاهر رضوي، از دانشمندان مسلمان هندي و استاد دانشگاه كلكته نيز در كتاب خود به نام «پارسيان اهل كتاب اند» به مقايسه دين زردشت با ساير دين هاي آسماني مي پردازد و توضيح مي دهد كه در قرآن و تورات هم بارها از آتش و فروغ ستايش شده است. او همچنين در قياس مناسك زردشتي در احترام به آتش و مراسم حج در ميان مسلمانان، مي گويد: «كساني كه خارج از دايره اسلام اند، چون مي بينند كه حجاج بيت الله الحرام در زمان زيارت كعبه مقدسه، حجرالاسود را از روي شوق و شعف بوسيده و قبله خود ساخته و موافق آداب مخصوص زيارت، پاره اي آيات و ادعيه عربي تلاوت مي كنند، ما را هم سنگ پرست گمان مي كنند. ليكن شبهه نيست كه ما اين سنگ را پرستش نمي‌كنيم بلكه در موقع زيارت مكه آن را مقدس شمرده و به آن فقط احترام مي گذاريم. پارسيان (زردشتيان ساكن هند را مي گويند.) را حال بدين منوال است. آنها هم هرگز آتش را پرستش نمي‌كنند بلكه آن را احترام مي گذارند.»

منابع:
_‌آذر گشسب، موبد اردشير؛ «خُرده اوستا»، تهران: چاپ راستي، 1354.
_ آموزگار، ژاله؛ «تاريخ اساطيري ايران»، تهران: سمت، 1380.
_ بويس، مري؛ «تاريخ كيش زرتشت»، ترجمه همايون صنعتي زاده، تهران: توس، 1374.
_ پورداود، ابراهيم؛ «يشت ها»، ج 1، تهران: طهوري، 1347.
_ كريستن سن، آرتور؛ «نمونه هاي نخستين انسان و نخستين شهريار در تاريخ افسانه اي ايرانيان»، ترجمه و تحقيق: ژاله آموزگار و احمد تفضلي، تهران: نشر چشمه، 1377.
_ ويدن گرن، گئو؛ «دين هاي ايران»، ترجمه منوچهر فرهنگ، ويراسته آرزو رسولي، تهران: آگاهان ايده، 1377.

------------------------------------------------------

برگرفته از سايت انجمن زرتشتيان تهران

ماه آذر را به نام آتش مي‌شناسند كه يكي از فروزه‌هاي سودمند اهورايي است و اگر نبود انسان هيچگاه نمي‌توانست از روش زندگي آغازين در نمادها، بيرون آيد و هيچ تمدني نيز شكل نمي‌گرفت، از اين بر آن شديم تا متن فارسي آتش نيايش را كه در ستايش پديده سودمند است، منتشر سازيم. با آرمان اينكه آتش مهر اهورايي همواره در جانمان فروزان باشد.

اين متن برگرفته از خرده اوستايي است كه زنده ياد استاد رشيد شهمردان از دين دبيره برگردان كرده است.

درود به تو اي آتش، اي برترين آفريده نيك و ستودني اهورايي؛ بر مي‌گزينم كيش مزديسنا را كه آورده زرتشت است و كسي است كه ستايشگر آفريدگار داناو نكوهنده خدايان پنداريست.

به تو اي آذر آفريده اهورامزدا، يزشن و درود و ستايش و نيايش باد درود و يزشن و ستايش و نيايش باد به تو اي آذر آفريده اهورا.

ستايش ، نيايش ، ارمغان نيك ، ارمغان دلخواه، ارمغان دوست داشتني نياز به تو اي آفريده اهورامزدا.

براي ستايشي تو و برازنده نيايش، برازنده و برازنده نيايش باشي در خانه مردمان، خوشبخت بادكسي كه مي‌ستايد آنرا، با هيزم در دست با برسم دردست، با شير دردست و باهاون دردست، هيزم شايسته براي تو برسد، بوي شايسته براي تو برسد، خوراك شايسته براي تو برسد، اندوخته شايسته براي تو برسد، برنايي به نگهباني تو گماشته شود. دانايي به نگهباني تو گماشته شود، اي آذر اي آفريده اهورامزدا.

فروزان باش در اين خانه، فروزان باش در اين خانه تا ديرزمان تا رستاخيز بزرگ تا رستاخيز بزرگ و نيك ، بده به‌من اي آتش آفريده اهورامزدا، رامش بسيار، روزي بسيار، زندگي بسيار، رامش فراوان ، روزي فراوان ، زندگي فراوان، پارسايي كامل ، خوش زباني و دين آگاهي و پس از آن خردي بزرگ و پاينده و پس از آن دليري مردانه، استوار، هوشياري، وظيفه شناسي و بيداري و فرزندان برومند ، زيرك، نگهبان كشور، انجمن آرا، باليده، نيك كردار، رهاننده از سختي ها و هوشيار كه پيشرفت دهد خانه مرا، ده مرا، شهر مرا، كشور مرا و سرافرازي‌هاي ميهن مرا.

بده به‌من اي آذر، اي آفريده اهورامزدا آنچه كامروا مي‌سازد مرا اكنون و هميشه و آن بهترين جاي اشوان روشن روان و پر از آسايش است. كه از آن بيابم مزدنيك، نام نيك و براي روانم نيك بختي پاينده.

همه را فرا مي‌خواند آذر اهورامزدا، كساني كه مي‌پزد خوراكشان را، از همگي خواستار است ارمغان نيك ، ارمغان دلخواه ، ارمغان دوست داشتني اي سپنتمان. آذر مي‌نگرد دست همه فراروندگان را، آنچه مي‌آورد دوست بر دوست ، دوست فرا رونده براي دوست آرامش گزيده.

پس اگر او هيزم بياورد با پاكي و راستي و انديشه در ياد، با برسم به‌پاكي گسترده  يا گياه خوشبوي والا، پس بر او آذر اهورامزدا آفرين مي‌كند، پس آذر خشنود گشته و درود مي‌كند.

به‌تو ارزاني رمه هاي گاو و گوسفند و مردان فراوان و به‌تو يك مغز بيدار و يك روان آزاد، تا تو را به‌سوي يك زندگي شاد و زندگي خوش در شب هايي كه هستي رهنما باشد. اين است آذر براي كسي كه برايش مي‌آورد، هيزم خشك و آزموده و پاك شده در روشنايي.

به‌خشنودي مينوي ارديبهشت بلند و آذر و سروش و ورهرام با همه امشاسپندان پيروزگر. شكسته باد اهريمن و ديوان و دروغگويان و ستمكاران و گناهكاران و دشمنان دين، با ديو خشم كه نوروفر را كم كند.

يتااهووئيريو. اشم وهو.

اي اهورا خود را بمن بنما و نيروي فرمانبر بخش، توانايي با پيروي راستي و انديشه نيك براي ياوري.

اي دورنگر بزرگترين بخشش چيرگي برخود بمن بخشا. بخشش انديشه نيك، نهادم را با راستي و فروتني مي‌آرايد. زرتشت جان و تن و بهترين انديشه نيك خويش را با پرهيزكاري و فرمانبرداري و خواست در كردار و گفتار به مزدا نياز مي‌كند.

 

ويژه روزهاي آذر ماه

*نخستين مناسبتي كه در آذر ماه بدان به آن اشاره مي‌كنيم، همان فرخنده جشن آذرگان است كه در آذر روز از آذرماه كه در گاهنماي كنوني و امسال زرتشتيان برابر با روز سوم است، اين آيين گرامي داشته مي‌شود. 

آذر به چم(معناي) آتش است كه از آخشيج‌ها(عناصر) پاك‌كننده در باور زرتشتيان به‌شمار مي‌رود و گرامي داشته مي‌شود.

در نوشته‌هاي ابوريحان بيروني، يكي از نويسندگان ايراني، به آيين‌هاي جشن آذرگان اشاره شده است. ابوريحاني بيروني مي‌نويسد؛ نهم آذر عيد است كه آن را براي توافق دونام آذر جشن مي‌نامند و در اين روز به افروختن آتش احتياج مي‌يابند و اين روز عيدآتش است و به نام فرشته‌اي كه به همه آتش ها موكل است موسوم است و{اشو }زرتشت امر كرده كه دراين روز آتشكده‌ها را زيارت كنند و قرباني‌ها به‌آتش نزديك كنند و در امور عالم مشاوره كنند.»

منظور نويسنده از قرباني هم، قرباني براي آتش،« آتش زوهر» است كه شامل عود و كندر وخوشبو كننده‌هاست و در گذشته هنگام بهار كره تازه حيواني بوده است.

در واقع اين جشن در قديم آغاز زمستان بوده است، مردم به آتشكده‌ها مي‌رفتند و ضمن مراسم نيايش اهورامزدا بر آتش عود و صندل و چوب‌هاي خوشبو مي‌گذاشتند و به دليل تغيير فصل و آغاز سرما از آتشي كه در آتشكده بود، هر كسي با مراسمي‌ويژه آتشي را به خانه مي‌برد و آتش زمستاني خانه را باآتش سپندينه(تقديس شده) مي‌افروخت كه تا پايان زمستان در خانه روشن بوده و بر اين باور بودند كه اين آتش براي آنها شگون و بركت مي‌آورد. سرايش آتش نيايش هم در اين روز بسيار بيشتر از روزهاي ديگر است.

* مناسبت ديگر، روزهايي است كه در آن گوشت قرمز نمي‌خورند. روزهاي نبر در اين ماه عبارتند از: ششم برابر با ماه روز، هشتم برابر با گوش روز، پانزدهم برابر با رام روز و بيست‌وششم برابر با وهمن روز.

* از ديگر روزهاي ويژه آذرماه مي‌توان به ٢٥ آذر برابر با اورمزد اشاره كرد كه يكي از ديگان‌هاي سه‌گانه است. در اين روز نيايشگاه‌هاي زرتشتي آكنده، از كساني است كه براي نيايش به اين مكان‌ها مي‌آيند.

*اشتاد ايزد نيز برابر است با روزبيستم آذرماه كه روز ويژه ديگري براي داد و دهش ونيايش است.

*در ٣٠ آذرماه نيز ايرانيان شب يلدا راگرامي‌مي‌دارند كه درازترين شب سال است و درگذشته بامراسم ويژه‌اي از جمله خوردن ميوه‌هايي مثل انار و شاهنامه‌خواني همراه بوده است. هنوز هم بسياري از ايرانيان اين شب را با بزرگان خانواده به سر مي‌برند و مراسم ويژه‌اي دارند.